loading...
lιlı سایت تفریحی و سرگرمی خنده فان ιlιl
آخرین ارسال های انجمن
امیرحسین بازدید : 507 چهارشنبه 04 دی 1392 نظرات (0)

فک و فامیله داریم


پدر و مادر یکی از دوستام تو خونه سه چهارتا قوطی رب گوجه پیدا کردن که استفاده نشده بود و تاریخ انقضاش تا حدود یه هفته دیگه بود. بلافاصله دست به کار شدن و فرداش همه ی فامیل رو دعوت کردن خونشون و شام آبگوشت دادن!!!

.

.

رفتم خونه عموم.به پسر عموم میگم بیا چندتا عکس ازم بگیر.

میگه برا چی میخوای؟میخوای بزنی رو پاکت سیگار؟

اگه بزنی رو پاکت سیگار همه سیگار رو ترک میکنن.

آخه فک و فامیله داریم؟؟؟

.

.

به بابام میگم کنکور سراسری قبول نشدم واسه حفظ ابروم به فامیلا بگو قبول شده ولی رتبش خوب نیست نمیره

برگشته بهم میگه من به این بزرگی دروغ بگم!!

بابا راستگو ما داریم ؟

 .

.

دیروزدراز کشیده بودم داشتم چن تاتمرین حل میکردم . بابام اومده منو دیده محکم گرفته منو که نتونم تکون بخورم .بعدبلندبلندمیگه:خانوم پاشوبیا اون دوربین عکاسی رو هم بیار یه صحنه ی نادر پیش اومده !مامانم دوربینواورده بابام یه عکس ازم گرفته میگه: این صحنه هرصدسال یه بار پیش میاد!!! اگه این عکسوبذارم اینترنت معروف ترین ادم دنیا میشم

ایامن سرراهیم؟؟؟؟

ایا فک وفامیله داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

.

.

یه روز داداشم اومد زرنگی کنه تو جمع از بابام پرسید
پسر خوب داشتن چه حسی داره؟
بابای ما هم نه گذاشت نه برداشت
گفت من نمیدونم برو از بابابزرگت بپرس
خو بابای زرنگ این جوون گناه داره
حالا چی میشد تو ذوقش نمیزدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
.

.

نصیحت کردن مادر من:
وقتی در سکوت نگاش می کنم….چیه مث بز نیگا میکنی!
وقتی لبخند میزنم….خیلی بی عاری!
وقتی اخم می کنم طلبکاری!
وقتی حرفهاشو تایید می کنم…فقط بلدی بگی بعله هیچی که حالیت نیست!
وقتی خودمو میزنم به اون راه…اصن تو آدمی با تو حرف بزنم!
آخرش هم محکم میزنه پس کلمو میره!!!
خو مادرمن اینو از همون اول بزنو برو انقدم وقت منو خودتو نگیر
والا به قرعان
آقا ما نخوایم کسی ما رو نصیحت کنه کیو باید ببینیم؟؟؟
این هم مامانه من دارم؟!؟!

.

.

داداشم بچه که بود خیلی با حال بود تو حرف زدنش عجله میکرد همش کلمات رو اشتباه میگفت مثلا : ! کلید کمد دیواری : کمد کلید دیواری!!!….چلو کباب : کلو چباب !!!….حالا چون تویی باشه : حالا تون چویی باشه!!… عالیجناب : عاجی لناب !!… گوشی دوستم : دوسی گوشتم!!… و خیلی چیزای دیگه که الان یادم نمیاد…جالب اینجاست که وقتی اینارو میگفت ما از خنده میترکیدیم خودش گریه میکرد که چرا به من میخندین…مامانم هم فحشمون میداد میگفت بچه رو اذیت نکنین!!

.

.

از راه اومدم سلام کردم رفتم تو اتاقم
شاید نیم ساعت شد که یهو صدای مامان و بابام رفت بالا.
باز من داشتم حرص می خوردم
هی هیچی نگفتم دیدم صداشون داره می ره بالاتر
گوشیمو برداشتم زنگ زدم رو شماره خونه مامانم رفت شماره منو دید به بابام گفت حامد دوباره رفت بیرون؟بابام گفت نمی دونم
خلاصه گوشیو برداشت گفت بله؟گفتم مامان من الآن پیش میثمم تو مغازش (۱۰۰۰متری خونمون).گفت خب
گفتم خب نداره دیگه صداتون داره تا اونجا میاد دوباره چتون شده شما دوتا؟
گفت چی می گی صدامون اومد؟ گفتم بله یکم آروم تر
گوشیو قطع کرده به بابام می گه تو دعوا که حرف بدی نزدیم که؟
منم توی اتاقم یهو زدم زیر خنده

.

.

آقا صبح رفتیم سر کار دیدیم همه چی رو جارو کردن بردن,تمام دستگاه ها کابل ها و…. منم اعصاب خراب , پلیسا دارن تحقیق می کنن ؛ حالا یه سماور برقی داشتیم وسط کار یه چایی میزدیم؛ دوستم از راه نرسیده پرسید سماور رو بردن(اون لحظه می خواستم خفش کنم وگلویش را ازهم بدرم) حالا بعد چند دقیقه دیدم سماور رو از رو زمین برداشته داره میاد.میگه عوضیا انداختنش زمین حالا خوبه نبردنش !!!! نه جون من این دوسته من دارم ! راحت باش بگو این دوستو بکشم خودم رو بکشم برم سمت افق محو بشم ؛ درچند راهی گیر کردم!

.

.

پسر عمم زنگ زده بعد یک ماه حرف میزنه بعد میپرسه میدونی برای چی زنگ زدم منم که از خدا خواسته گفتم نه برای چی؟
میگه شمارت داشت از لیست گوشیم پاک میشد خواستم پاک نشه همین کاری نداری؟
نمی دونم اینم فامیل ده هشتادیه من دارم
خداوکیلی من بهش چی بگم

.

.

فامیل کسی ست که فقط در مراسم ترحیم و عروسی یافت می شود و بعد از بغل و ماچ و بوسه فراوان ، با اظهار شگفتی زیاد بهمون بگه :

وااااااای تو چقدر بزرگ شدی !!! کلا فک و فامیل داریم ها …

.

.

رتبه ی کنکور رو از سایت گرفتم و همون موقع همه ی فامیل هم دور من نشستن ببینن چند شدم.

تا سایت باز شد همه خندیدن گفتن این رتبه ی تویه یا شماره تلفنه؟؟؟

خجالت نمیکشی با این رتبه؟

این حرف به جای دل داری شونه

.

.

مامانم میگه میخوام سه شنبه افطاری بدم میگم نه مامان سه شنبه فوتبال داره میخوام بازی رو ببینم میگه نه اون سه شنبه ای که فوتبال داره اون سه شنبه ای که فرداش چهارشنبس

با این توجیه مامانم دچار ایراد فلسفی شدم

.

.

امروز به خواهرم نشون دادم که فحاشی دختر بچشو تو گذاشتم ، بهم میگه اگه میدونستم انقد خوشت میاد میگفتم یه چیز بهتر بگه !

گفتم مگه بیشتر از اینم بلده ؟ گفت آره بعد دخترشو صدا زد اومد

بهش گفت دایی باهات کار داره… اونم اومد زارت گذاشت تو گوشم گفت تو کار داری من باید بیام بیشور ؟؟؟؟

واقعا فک و فامیله داریم ؟

.

.

داره فیلم سینمایی نشون میده  دو تا برادر تو تویوتا کمری دعواشون شد یکیشون اون یکی رو کشت و فرار کرد و رفت برف پاک کن ماشین داشت کار میکرد

بابام میگه برف پاک کن رو خاموش میکردی باطریش میخوابه حیفه

واقعا جان من این فک و فامیله داریم ما ؟

.

.

بعد از چند وقت از مسافرت برگشتم

نامزدم صبح ساعت 9 اس ام اس داده که بیا ببینمت منم خواب الود رفتم اونجا برداشته به من میگه این چند وقت موهات بلند شدن خیلی خوشکل شدی برو از ته بتراششون کسی نگات نکنه

میگم باشه میرم کوتاه میکنم میگه نه فقط باید بتراشیشون اخرش ب این نتیجه رسیدیم ک من موهامو نمیتراشم ایشونم به این نتیجه رسیده که من واسه حرفاش ارزش قائل نیستم

اخه این فک و فامیله ما پیدا کردیم ؟

.

.

یه رفیقی داشتم خیلی کمبود محبت داشت
روز تولدش از طرف بانکی که توش حساب داشت براش اس.ام.اس اومده بود:
تولدتان مبارک
اینم ورداشته بود جواب داده بود:
خیلی ممنون شما اولین کسی هستید که تولدمو بهم تبریک گفتید….”!
مردم داغونن بخدا

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 685
  • کل نظرات : 2061
  • افراد آنلاین : 9
  • تعداد اعضا : 521
  • آی پی امروز : 240
  • آی پی دیروز : 58
  • بازدید امروز : 377
  • باردید دیروز : 344
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,111
  • بازدید ماه : 5,079
  • بازدید سال : 31,248
  • بازدید کلی : 4,489,143