صبح نشاط دم زد ، فیض سحر مبارک
عیش صبوح مستان ، بر یکدگر مبارک
عید گشاد ابرو ، بربست رخت روزه
این را حضر خجسته ، آن را سفر مبارک
.
.
دارد بساط ماه خدا جمع می شود
از سفره نان و آب و غذا جمع می شود
آن دامنی که دست کرم پهن کرده بود
دارد ز دست های گدا جمع می شود
.
.
صدهزاران شکر برگو کردگار پاک را
روزه بگرفتی زدودی از دلت خاشاک را
میرود ماه خدا ومی رسد عید خدا
بنده مومن در این مه سرزده افلاک را
.
.
دردا كه ماه رحمت حق باز هم گذشت
با آن كه لحظه لحظه او مغتنم گذشت
درهاي مغفرت به روي ما گشوده بود
مهماني خدا به وسعت جود وكرم گذشت