loading...
lιlı سایت تفریحی و سرگرمی خنده فان ιlιl
آخرین ارسال های انجمن
امیرحسین بازدید : 837 پنجشنبه 28 آذر 1392 نظرات (1)

استاتوس های فیسبوکی

کودکی به پدرش گفت: «پدر، دیروز سر چهارراه حاجی فیروز را دیدم

بیچاره! چه اداهایی از خودش در می آورد تا مردم به او پول بدهند،

ولی پدر ، من خیلی از او خوشم آمد ، نه به خاطر

اینکه ادا در می آورد و می رقصید ، به خاطر اینکه چشم هایش خیلی

شبیه تو بود ...

از فردا،مردم حاجی فیروز را با عینک دودی سر چهارراه می دیدند ...

.

.

آقاااااا...

بالاخره کشفیدم که بعضیا چرا اینقد تو عروسیا اصرار میکنن بری برقصی !

چون خودشون جا ندارن بشینن ... بعدش میان جات میشینن!

وقتی رقص و اینا تموم شد برگشتی نه جا داری بشینی و همچنین میوه و شیرینی هات هم خوردن!!!!

.

.

بردار عزیز!داداش من!شلوار رنگی بپوش

عیبی نداره اما باهاش کفش رنگی نپوش آخه قراره تو مرد باشی نه اسمارتیز!!!

.

.

یه سری با بابام تو ماشین بودیم بعد 2 تا خارجی اومدن سوار ماشین شدن

 

من به بابام گفتم ازشون بپرس ببینیم اهل کجان؟

بابام خیلی با اعتماد به نفس بهشون گفت:?????made in

خارجیا :0

 

من :))))

.

.

یه بار شماره موبایل رفیقمونو با عنوان

"به تعداد صد نفر کارگر با حقوق ۹۰۰هزار تومان + بیمه نیاز مندیم"

ازش ۱۰تا چاپ کردم بردم زدم جا های شلوغ شهر

هیچی دیگه دهنش سرویس شد D:

اومد التماس کرد جون مادرت بگو کجا ها اینارو چسبوندی من برم بکنم

:))

.

.

یه آبادانیه و لره میرن شبونه یک دیوار رو خراب کنند.

آبادانیه میگه: تو چراغ رو بگیر من پتک میزنم.

آبادانیه یک پتک که میزده یک آجر می افتاده.

لره میگه: بیا تو چراغ بگیر تا من پتک بزنم.

آبادانیه میره چراغ بگیره و لره با یک ضربه تمام دیوارو میریزه پایین!

آبادانیه میگه : ولک حال کردی....اینطوری چراغ میگیرنا

این جوک به هیچ وجه توهین به هیچ قومیتی نیست

.

.

چندتا از مهم ترین دست آوردهای دانشگاه :

- اس ام اس دادن بدون نگاه کردن به موبایل ...

- خوابیدن در حالت نگاه کردن به کتاب ...

- کار گروهی در هنگام امتحان ....

- حرف زدن بدون تکون خوردن لب ...

- حضور در زمان غیبت ....

- توانایی خواندن مطالب کل ترم در کاغذی به ابعاد 4 در 4 سانتیمتر

.

.

یادش بخیر!!!

زمان مدرسه با بغل دستیمون که قهر می کردیم

وسطِ میز یه خط می کشیدیم ، می گفتیم : وسایلات

از این خط اینور تر نیاد!!!!! :))

.

.

طرف می ره شیرینی فروشه می گه این شیرینی کشمشیا چرا توش کشمش نیست؟

یارو میگه شما شیرینی ناپلئونی می خرین لای هر کدومش ناپلئونه؟

:خخخخخخخخخخخخ

.

.

يه گروه شیرازی نشسته بودن به ترتيب هركي يه عدد ميگفت بقيه ميخنديدن.

يكي ميره بهشون ميگه قضيه چيه؟

ميگن عامو حال نداريم جك تعريف كنيم براشون عدد گذاشتيم

حالا هر عددي رو ميگيم همه ميدونن چه جكيه ميخنديم. :)))))))))))))

ميگن حالا تو يه عدد بگو

ميگه287. ميبينه يكي ولو ميشه، يكي غش ميكنه، يكي خودشو ميزنه....

ميپرسه چي شد؟ ميگن اينو تاحالا نشنيده بوديم!

.

.

خدا رو شکر حساب بانکی من جوریه که

اگه رمزشو تو تلوزیون هم بگن برام مهم نیست

پاکه پاکه !!!

.

.

سن ِمن بستگی به خواست ِ مامانم داره

یه وقتا میگه " تو دیگه بچه نیستی !!! این کارا چیه !!! از تو بعیده !!! "

یه وقتا هم میگه " تو هیچی حالیت نیست . بچه ای هنووز ، این چیزا رو

نمیفهمی...!!!

.

.

دیروز تو خیابون خواستم دوستم رو صدا کنم

به شوخی صداش کردم دکـــــــــتر

همه برگشتن نگاه کردن

اون موقع فهمیدم که ۸۰درصد مردم این کشور

اگه چیزی تو اعتماد به نفس از من حقیر زیادتر نداشته باشن چیزی کمتر هم ندارن

.

.

ارو میره تایلند،

میخواسته سوار اتوبوس بشه؛

مامور اتوبوس بهش میگه: a ticket

یارو: چی چی؟

مامور اتوبوس دوباره: a ticket

یارو: من که نفهمیدم چی گفتی اما محض احتیاط دهنت سرویس ... !!

مامور اتوبوس:هوی؛ منو میگی؟؟ الان دهنت سرویس ....

شخص سومی از راه میرسه ومیگه:آقایون چرا دعوا میکنین؟

خوبیت نداره مملکت غریبه !!! صلوات برستین

کل اتوبوس:

اللـــهـــــم صـــــلی عـــــــــلــی مــحمــــــــد و آل مـــــــحمــــــــد !! :))))

.

.

صبح رفتم الکتريکي محلمون، گفتم زنگ خونمون خرابه!

گفت: باشه ميام درست ميکنم! هر چي منتظر موندم ديدم نيومد!

زنگ زدم، بهم ميگه: آقا من اومدم ولي هر چي زنگ زدم کسي درو وا نکرد که!!!

اصن داستان داریماااا

.

.

یارو نشسته بود تو خونه ش داشت تلویزیون میدید که یهو مرگ اومد پیشش!

مرگ گفت : الان نوبت توئه که ببرمت!

مرده یه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعدا!

مرگ : نه اصلا راه نداره. همه چی طبق برنامه ست.

طبق لیست من الان نوبت توئه ...

مرده گفت : حدداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر!

مرگ قبول کرد و مرده رفت شربت بیاره. توی شربت 2 تا قرص خواب خیلی قوی ریخت!

مرگ وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت .

مرده وقتی مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد نوشت آخر لیست ...

و منتظر شد تا مرگ بیدار شه!

مرگ وقتی بیدار شد گفت : دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت ...

بخاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن میکنم..!

.

.

انقد بدم میاد تو بعضی از توالت ها جای شیر آب گرم با سرد عوضی میزارن

 

فکر عواقبش نیستن :))

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط مصطفی در تاریخ 1392/10/29 و 5:01 دقیقه ارسال شده است

gooood booood ama kam bod
پاسخ : ممنون از نظرتون...
انشالله بیشترشون میکنم


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 685
  • کل نظرات : 2061
  • افراد آنلاین : 11
  • تعداد اعضا : 521
  • آی پی امروز : 86
  • آی پی دیروز : 56
  • بازدید امروز : 101
  • باردید دیروز : 231
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 332
  • بازدید ماه : 6,038
  • بازدید سال : 32,207
  • بازدید کلی : 4,490,102