loading...
lιlı سایت تفریحی و سرگرمی خنده فان ιlιl
آخرین ارسال های انجمن
امیرحسین بازدید : 1883 سه شنبه 20 اسفند 1392 نظرات (1)

جوک

بزرگترین دروغ سال همیشه اینه که میگن:

مدارس تا 28 اسفند بازه:)))))))))))

ولی ما از بچه گی راست و دروغ رو می فهمیدیم^_^

.

.

ارزو به دل موندم، توجلسه ی امتحان یکی بهتر ازخودم کنارم بشینه..

هرکی نشست شوت تر و امل تر از خودم بود..

.

.

جاتون خالی امروز تو مدرسه آزمون داشتیم...

منم همه ی ده بیست سی چلای کودکیمو مرور کردم... :|

.

.

دهنا ADSl

مغزا Dial Up

.

.

خیلی بده مخاطبای خاص آدم باهم نمیسازن؛

وگرنه دسته جمی یه شمال رفته بودیم :||

.

.

قدیما یکی چشم می‌خورد واسش تخم‌مرغ می‌شکستن،

الان یکی تخم‌مرغ می‌خوره چشمش می‌زنن!

والا.......

.

.

بیاین چند دقیقه برای اونایی که با ماشینشون ساعت ها ترافیک رو تحمل میکنن

تا برسن باشگاه بدنسازی و سوار دوچرخه شن؛

سکوت کنیم،

وبرای شفای اونادعاکنیم....

.

.

دارم مسواک میزنم

بابابزرگم دندون مصنوعیش رو آورده گذاشته تو جیبه پیرهنم

میگه یه دستی هم به دندونا ما بزن

.

.

بعضیام مارو شبیه قرقره میبینن، میخوان باما باشن که پرچمشون بره بالا

برو داداش به ما نمیخوری اگه بخوری به مانع میخوری

.

.

امروز سر امتحان آمادگی دفاعی داشتم تقلب میکردم

معلم بعد تصحیح ورقه دید ورقه من با دوستم یکیه گف فلانی چرا تقلب کردی؟؟....

خیلی شیک و مجلسی گفتم عرضه داشتی نمیذاشتی...!!

من:))))

معلم :||||

.

.

تو مدرسه ی داداشم تبلیغات ِ انتخابات شورای دانش آموزی شروع شده

داداشم کاندید شده بعد شعار ِ انتخاباتی اش اینه:

"مدرسه را مختلط میکنم"

.

.

دوستم اس ام اس داده واسه چی اینکار روکردی جواب دادم چون دوست دارم

اس ام اس داده همه منودوست دارن توهم یکی ازاونا

هیچی دیگه یه چندروزه دنبال یه روانشناس خوب میگردم

.

.

تمام گلبول های سفیدم فدای تک تک باکتری های وجودت

محبت به سبک پزشکی

.

.

چند روز پیش توی اتوبوس بلوتوثمو روشن کردم

نمیدونین چی دیدم!

اسم بلوتوث یه نفر ایفون ۵اس بوددددد

اخه من نمیدونم اینا مارو چی فرض کردن؟ ایفون که بلوتوث نداره!

.

.

اگه ریشه ای ک موی دماغ داره موی سر داشت دیگه کسی کچل نمیشد..!!

.

.

خدایا این تاوان کدوم گناهمه :|

میدونم سوسیس داریم تو یخچال ولی پیداش نمیکنم:))

.

.

اون دزدی که تو ماشین لباسشویی قایم می شه

و هر دفعه یه لنگه از جورابای منو می دزده

بدونه واگذارش کردم به خدا :|

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط میلاد در تاریخ 1392/12/25 و 11:26 دقیقه ارسال شده است

هه . یه زمان مناسب برای مرور خاطرات گیر اوردی .
پاسخ : شکلک


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 685
  • کل نظرات : 2061
  • افراد آنلاین : 13
  • تعداد اعضا : 521
  • آی پی امروز : 238
  • آی پی دیروز : 56
  • بازدید امروز : 299
  • باردید دیروز : 231
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 530
  • بازدید ماه : 6,236
  • بازدید سال : 32,405
  • بازدید کلی : 4,490,300