یکی از فانتزی های من اینه کــه کنترل تلویزیون خونمون رو بردارم و
برم جلوی ایــن مــغازه های صوتی تصویری ،
این تلویزیونایی کـــه گذاشتن پشت ویترین رو خاموش کنم
.
.
آخرین ورژن فانتزیام اینه که ﺍﻓﻘﻮ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﻨﻢ و همینجوری الکی ﺗﻮﺵ ﻣﺤﻮ ﺷﻢ
.
.
یکی از فانتزیام اینه که یکی واسم یه جعبهٔ بزرگ کادو بیاره و توش یه جعبه کوچکتر باشه و همین روند ادامه پیدا کنه آخرش برسه به سویچ پورشه
.
.
یکی از فانتزی هام اینه که این شرکت های موبایل مثل سامسونگ و اپل موبایل هایی بسازن که از جیب راحت بیرون بیاد
.
.
بقیه فانتزی های من در ادامه مطلب